برو اول

سفرنامه اون ور آب

سفرنامه اون ور آب

سفرنامه اون ور آب

پرویز رجبی 


ظریفی به اغراق می گفت ایرانی جماعت دودسته اند : آنهایی که رفته اند  وآنهایی که می خواهند بروند .
سفرنامه خوانی وسرگذشت خانی آن هم اگر حاصل خامه بزرگان باشد از شاخه هایی است که برای شخص بنده بسیار مطبوع وجذاب است .
مرحوم پرویز رجبی تاریخدان ،نویسنده ،مترجم ومنتقد اجتماعی از اکابر ایران شناسی واعاظم جامعه آکادمیک ایران بود.او در این کتاب خوشخوان شرح سفربه ینگه دنیای جدید یعنی کانادا را به رشته تحریر درآورده است که زاویه دید جالبی به جامعه شناسی مهاجرت وحال وروزجمعیت پرتعداد هم وطنان جلای وطن کرده آن خطه دارد .خواندنش خالی از لطف نیست وچه بسا برای دسته دومی که آن ظریف می گفت راهگشا باشد .البته دکتر رجبی خود فرنگ رفته است وفارغ التحصیل دانشگاه گوتینگن آلمان .منتهی خود می گوید اون ور آب یعنی بر جدید .یعنی آمریکا ،نه اروپا که سهل الوصول تر بود .برجدید یک امتیاز چشمگیر برای ایرانی ها داشت :نبود نظم دست وپا گیر وسخت گیرانه خشکه مقدسان مدنی اروپا .غرور وکبر اروپاییان هم چیزی نبود که کم کم حوصله ایرانیان را سر نبرد .
در همین آمریکا وکانادا ... اگر حوصله وظرفیتش را داری ،می توانی سیاهپوست باشی وکوکلوس کلان های ریز ودرشت را حرص بدهی ولویی آرمسترانگ ونات کینگ کول ومارتین لوترکینگ هم بشوی ...بستگی دارد به حوصله ای که برای بافتن گلیمت داری!
می توانی شمشیرت را غلاف کنی وآن را از زیر ببندی ارتشبد سرایدار ویا نگهبان پارکینگ شوی یا بیژن باشی وبا صدایی رسا همه عطاران تاریخ را خلع کنی واززبان بیندازی وخود ببویی !
می توانی با هایده ومهستی ،با یاد کوچه های تهران وشکوفه نو ومصطفی پایان ،آن قدر بنوشی تا دق کنی وغبارت رابه همان بادی بسپاری که غبار اینکاها ومایاها رابرد .یا غبار آن هفتاد ودوملت فراموش شده را .می توانی آرزویی راکه کیکاووس با خودش به گور برد و اسطوره ها آوازه آن را به نیش کشیده اند ،به سازمان ناسا ارمغان دهی ،در طرح شکافتن فلک ،وتنها آوازه ات را به وطن صادر کنی .
پرویز رجبی که در کتب پرشمارش بسیار به سرزمینش نظر افکنده این بار خواسته از جایی دور با لحنی خودمانی نگاهش کند .
نشر آمه این کتاب را در 312 صفحه منتشر کرده است .