9 سال قبل، چهار شنبه, 31 تیر,1394
طبع آزمایی با فلش فیکشن
مجتبی ارس
ریچارد پاورز
داستان معروف شش کلمه ای وجود دارد از ارنست همینگوی بدین مضمون: For sale: baby shoes, never worn.
شهرت این داستانک به قدری است که دیده می شود بعضی جاها این نوع ادبی را که بعدها نام فلش فیکشن یا سادن فیکشن برآن نهادند به همینگوی منتسب می کنند .حال آن که به واقع چنین نیست و این نوع قصه نویسی سابقه ای دورتر دارد که در مقاله ای مجزا به آن خواهم پرداخت .
در خصوص این قصه هم گویا آرتور سی کلارک روایت کرده که روزی در رستورانی در جمع دوستان همینگوی سر ده دلار شرط بسته که هرکس همانجا بتواند سریعتر یک داستان شش کلمه ای بنویسد برنده خواهد بود وخود توانسته این اثر را خلق وده دلارها را به جیب بزند .
طبع آزمایی در چنین گونه ادبی مثل بندبازی می ماند واگر لغزشی رخ دهد به سادگی می توان در دامان کاریکلماتور یا آغوش شعر افتاد وواقعا چنان مرزهای این ها ناپیدا وناواضح است که نمی توان یک اثر شش کلمه ای یا چند کلمه ای را در یک نوع ادبی جای داد و بسته بندی کرد .(شاید هم فکر کنید اصلا چه اصراری به چنین کاری است ؟که آن هم نظرگاهی است)
ولی این که بتوانید در چند کلمه ناقابل چنان بافت وپیرنگی ایجاد وموقعیت ووضعیتی خلق کنید ،که بدون غلتیدن در وادی مجاز واستعاره وتنه زدن به شعر وایجاد موقعیتی شاعرانه یا صرفا طنازانه ،بی شمار روایت وبی کران داستان وبی نهایت ماضی ومستقبل برای حال قصه در ذهن مخاطب دست وپا کنید ؛آنجاست که هنر کرده اید و فلش فیکشن نوشته اید .خیلی آسان نیست ونمونه اعلای آن هم به نظرم هنوز کار استاد بی بدیل همینگوی است .
چند نویسنده وبخت آزمای این عرصه در ینگه دنیا خواسته اند بخت خویش بیازمایند و طبعشان را به سنگ محک کشند .محصولاتی فراهم آمده غالبا نه چندان دندان گیر چند تایی را که قدری بهتر وبه مطلوبیت نزدیک تر یافتم ترجمه کرده ام وتقدیم می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
با دستان خونین ،من گفتم :خداحافظ از :فرانک میلر
کامپیوتر،ماباتری ها را آوردیم ؟ کامپیوتر؟ از :ایلین گان
روز تباه شده ،زندگی تباه شده .دسر،لطفا از :استیون مرتزکی
نوشته : انسان های احمق ،هرگز از زمین نگریخته از :ورنور وینگ
خیلی هزینه دارد ،انسان ماندن از :بروس استرلینگ
ما همدیگر را بوسیدیم ،او آب می شود .تی ،لطفا از :جیمز پاتریک کلی
آن پشتت است .بجنب قبل از آن از :راکون اوبانن
من آینده توام بچه ،گریه نکن از :استفان باکستر
1940،هیتلر جوان ،به مثابه یک نوازنده کلیسا از:مایکل مورکک
عینک دروغ سنج تمام عیار،تمدن فرومی ریزد از :ریچارد پاورز
من مرده ام .دلم برایت تنگ شده .بوسه ... از :نیل گایمن
نیل گایمن
نوع خون بچه ها؟انسان ،غالبا از :اورسن اسکات کارد
کربی هرگز قبلا پا نخورده بود از :کوین اسمیت
بارید،بارید،بارید وهرگز بند نیامد از :هاواردوالدراپ
برای نجات بشر ،دوباره درگذشت از :بن بورا
با او (زن)ازدواج نکن .یک خانه بخر از :استفان دونالدسون
ماشین زمان به آینده می رسد ،هیچ کس آنجا نیست از :هری هاریسون
ژن های جدید نیازمند بیان شدنند....چشم سوم از :گرگ بیر
چهان به پایان می رسد .پس دوشنبه گلوریا را جابجا کن از :گریگوری بنفورد
آبشار بهشت ،جزئیات در ساعت یازده از :رابرت جوردن
رابرت جوردن
گم کرد .بعد پیدا کرد .خیلی بد ... از :گریم گیبسون
انفجار به تعویق افتاد .به قدر کافی بزرگ نیست .سازماندهی مجدد از :دیوید برین
مرگ به تعویق افتاد .سلول های مورد تهاجم قرارگرفته سازمان یافتند از :دیوید برین
لطفا .همش همینه .قسم می خورم از :اورسن اسکات کارد
من دیدم عزیزم .ولی تو دروغ بگو از :اورسن اسکات کارد
اورسن اسکات کارد