9 سال قبل، جمعه, 01 خرداد,1394
اورهان ولی کانیک
اورهان ولی کانیک
اورهان ولی کانیک شاعر ترک ازبنیان گذاران «شعر غریب» به اتفاق اوکتای رفعت حوروزجو وملیح جودت آندای بود.
متولد 13آوریل 1914 بیکوز ،متوفای14نوامبر 1950استانبول
یک زندگی کوتاه 36 ساله ولی پر از شعر وقصه ،مقاله ،ترجمه و تحقیق.او که برای به دست دادن طعم ولذتی جدید از هرچه بوی کهنگی می داد فاصله می گرفت ،قالب های هجایی وعروضی را کنار گذاشت.ولزوم استفاده از صنایعی چون مجاز وتشبیه ومبالغه ومهم تر از آنها قافیه را زیر سوال برد.او که به امید دور ریختن تمام آنچه از شعر کلاسیک گرفته بود وقواعد معمول آن شیوه ،پا به عرصه نهاده بود طبعا امکانات تکنیکی محدودی برای سرایش داشت ولی انتخاب موضوع ،شخصیت وکلمات قلمرو تازه ای برایش رقم زد.اوبا درونی کردن یک شیوه بیانی عریان زبان شعر رابه زبان محاوره نزدیک کرد . وشعری را رقم زد که ساختن و سوختن در زبان را توام داشت.
درسال 1941درکتاب شعر غریب که با دوستانش منتشرکرد نمونه های این نوع شعر را چاپ و سبب ساز زایش «شعر غریب» شد.جریانی که در دهه 40تاثیر بسیاری بر شعر دوران جمهوریت گذاشت وسنگ محکی شد برای جریان های دیگر.
آن اوایل به خاطر نوآوری هایش بسیار مورد کم لطفی،انتقاد های تند وتحقیر قرارگرفت .تعجب می کردند وفاصله می گرفتند .خوارو مسخره می کردند . با این حال همیشه توجه ها را به خود جلب می کرد.وهمین توجه ها در مدت کوتاهی راه را برای افزایش علاقه ،درک وشیفتگی مخاطبان به شاعر گشود .
سعید فایق عباسی یانیک در این خصوص معتقد است که اوشاعری است که بیش از همه زیر ذره بین بوده .گاه مسخره شده گاه خود را تحمیل کرده.مورد انکار واقع وباز هم پذیرفته شده .اودر دوره خود موافق ومخالف فراوان داشته است .
اوهرچند با شعر غریب مطرح شد از «یک جور» شعر نوشتن پرهیز می کرد .درزندگی کوتاهش ماجرای شعری دراز دامنی داشت .بی وقفه در جستجو بود ودر حال نو شدن ومراحل متفاوتی را در حیات ادبی اش طی کرد.
اوکتای رفعت : اورهان ماجرای شعری چند نسل از شاعران فرانسه را در عمر کوتاهش زیست وشعر ترکیه به مدداو توانست شانه به شانه اروپا پیش بیایدوتغییری که شاید می توانست حاصل تلاش چند نسل شاعران باشد به تنهایی توسط او به سامان رسید.
پدر اورهان ولی ،محمت ولی فرزند تاجری ازمیری بود که قبل از ازدواج در «میزیکای همایون » کلارینت می نواخت و بعد از اعلام جمهوریت رهبر ارکستر سمفونیک ریاست جمهوری شد .اوهمچنین استاد هارمونی کنسرواتوار آنکارا بود .به همین خاطر هم از 1923الی 1948 دراین شهر زندگی کرد .او که مدتی هم مدیر رادیو آنکارا بود بعدها عضو هیات علمی کنسرواتوار استانبول ومتخصص صدای رادیو استانبول شد.اورهان خواهر وبرادری کوچکتر هم داشت که خبرنگاران روزنامه وطن بودند.
کودکی اورهان در بیکوز،بشیکتاش وجهانگیر گذشت .دراثنای متارکه جنگ جهانی اول وارد کلاس آمادگی شد . درمدرسه شبانه روزی گالاتاسرای درس خواند.در1925 بعد ازکلاس چهارم به آنکارا رفت .در همان سال های دبستان علاقه به ادبیات دراوجوانه زد وقصه ای ازاو هم در مجله دنیای کودک چاپ شد.کلاس هفتم بود که با اوکتای رفعت آشنا شد.ومدتی بعد در خلال جشنواره ای دانش آموزی با ملیح جودت دوست شد .آن سه با هم مجله ای در آوردند به نام سسیمیز (صدایمان) .همین سال ها بود که او اوزان عروضی وقواعدش را آموخت واولین شعرهایش را سرود .
معلم ادبیات اول دبیرستانشان احمدحمدی تان پینار بود که اورا بسیار راهنمایی ونصیحت کرد .
اورهان در دبیرستان وارد کارهای تئاتری هم شد.مثلا در نمایش «آکتور کین » باشرکت راشد رضا شرکت کرد . در اقتباس احمد وفیق پاشا از «ازدواج اجباری »مولیر که ارجمند بهزاد والا روی صحنه برد در نقش استاد ثانی ودر «مونا وانا»ی موریس مترلینگ در نقش پدر ظاهر شد .او تئاتر را به عنوان مترجم نمایشنامه ادامه داد وآثار فراوانی را به ترکی برگرداند .
1932 دیپلم گرفت ودررشته فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول ثبت نام کرد .1933رئیس جامعه دانشجویان دانشکده بود .1935 بدون اخذ مدرک آنجا را ترک گفت .اوتا یک سال پس از اتمام دبیرستان معلم یار مدرسه گالاتاسرای بود.
اورهان ولی کانیک به آنکارا رفت و وارد امور بین الملل بخش تلگراف وزارت پست ،تلگراف وتلفن شد.
اودربازگشت به آنکارا به رفقایش پیوست وشروع به شعرسرایی به شیوه ای مشابه کردند .1936 پس از نشر اشعار ناهید سیرری اوریک ،«اوریستیس»،«ابابیل»،«الدورادو»و«درابتدای اندیشه هایم» هم از اورهان در مجله وارلیک (هستی) منتشر شد.او ودوستانش بدین شکل به جامعه ادبیات معرفی شدند :بخش شعر وارلیک با اسامی جدید و قدرتمندی در حال تقویت است .اورهان ولی که 4 شعرش را می خوانید به رغم به چاپ نرساندن اثری تا به حال هنرمندی جاافتاده است .در شماره های بعد هوای تازه ای راکه او ورفقایش ملیح جودت ،اوکتای رفعت ومحمت علی سل به شعرمان آورده اند ،احساس خواهید کرد.
این اشعار اولیه با آثار دیگری که با تخلص محمت علی سل منتشر کرد ادامه یافتند.جالب این که در معرفی فوق از محمت علی سل به عنوان رفیق اورهان ولی نام برده شده است .اوکتای در این مورد گفته :ظاهرا اشعاری را دلش نمی آمد پاره کند با این نام منتشر می کرد .اورهان خود در پاسخ باکی سها ادیب اوغلو می گوید:آن زمان کارهای زیادی چاپ می کردم برای خودم ومجله جالب نبود هی اسم من تکرار شود .این هم هست که این نام آلت دست برخی تجربه های من شده است .درفاصله 1936 تا 1942 نشریات دیگری مثل انسان ،سس(صدا) ،گنجلیک(جوانی) ،کوللوک ،جوانان انقلابی هم میزبان کارهای او بودند .اوایل اورا به خاطرشکل و ساختار ومحتوای اشعارش شاعری هجایی شناختند .بعد از 1937بود که مثلث آنها شعر رابا اسلوبی جدید نوشت .
سال 1941گزیده اشعار «غریب» بیرون آمد.کتابی با 24شعر از ولی26 شعررفعت 16 شعر جودت.مقدمه را که به اندازه اشعار صدا کرد اورهان نوشت .این اثر را بعدها آغازگر جریان شعر«غریب» یا« اولین جریان نو» شناختند .آنها متعصبانه شعر هجایی ،اشعار احمد هاشم وآثار رئالیسم سوسیالیستی ناظم حکمت را رد کردند .همه این ها در جامعه ادبی آن زمان به بحث های فراوانی دامن زد .به خصوص روی مصرع «خیلی بد شد برای سلیمان افندی»تاکید زیادی کردند .برخی نقدش کردند ،برخی آن را سرقت ادبی دانستند.
چنان که عده ای آن را برگرفته از سطری از والرین: Priez pour le pauvre Gaspardمی دانند .وجمعی الهام گرفته از مصرع معروف «باکی» :برباد داد تخت سلیمان را روزگار. گروهی نیز آن را از زیباترین سطور نوشته شده به ترکی یافتند .
این مناقشات چنان مصرع را مشهور کرد که به گفته نورالدین آتاچ حتی به قایق های اتوبوسی ،ترامواهاوقهوه خانه ها هم راه یافت وضرب المثل شد .
سطر دیگری از اورهان که وارد زبان روزمره مردم شد : «اگرماهی بودم در شیشه راکی » بود که خود هجویه ای بود بر مصرعی معروف از احمد هاشم :«کاش اکنون نی ای باشم در مرداب»از شعر آخرین آرزوی یک روز از کتاب «پیاله» .او دربند آخر می نویسد :عصر ،باز هم عصر،بازهم عصر/به آب که می نگرم چون کمربند بافته ای است / عصر ،باز هم عصر،بازهم عصر/کاش اکنون نی ای باشم در مرداب . معروف است که ندیم شاعر مشهور دیوانی (کلاسیک) با بیت :سیر نمی شوم از دیدن آنچه در قدح توست /کاش مخزن تو باشم ای گوهر شفاف. الهامبخش احمد هاشم بوده است .
اورهان درسال1942 کارش را رها کرد وبه سربازی رفت و تاسال45در چاناک قلعه خدمت کرد .وفقط شش شعر منتشر کرد.پس از سربازی در بخش ترجمه وزارت آموزش ملی مشغول به کار شد وتوانست ترجمه هایش از زبان فرانسه را در سری آثار کلاسیک به چاپ برساند .کتاب شعر «نا گذشته ام » واشعار خودش از مجموعه «غریب» را در 1945
«حماسه وار »رادر1946 «تازه»رادر 1947منتشرکرد .بعد از انتخابات 1946 وکناره گیری حسنعلی یوجل از وزارت بخش ترجمه که او پایه گذاری کرده بود از رونق افتاد وکمی بعد اورهان ولی نیز از آنجا استعفا داد.بعدها علتش را اختناق حاکم بعد از روی کار آمدن رشاد شمس الدین سیرر ذکر کرد .اونتوانست با شرایط جدید همساز شود وصرفا انجام وظیفه کند.
پس از جدایی از وزارتخانه در نشریه آزاد وآزادی در زنجیر به مدیریت محمت علی آیبارنقد وبررسی نوشت .
سال1948 حکایات لافونتن را ترجمه کرد ودر روزنامه اولوس(ملت)یادداشت های مسافر را نوشت .با تغییرات روی داده در وزارت آموزش ملی ،برخی دوستان او نیز سرنوشتی همسان یافته بودند .کسانی مثل بدری رحمی ایوب اوغلو،عابدین دینو ،نجاتی جومالی ،صباح الدین ایوب اوغلو،اوکتای رفعت وملیح جودت . آنها در نتیجه جلسات متعدد تصمیم به انتشار نشریه گرفتند وبدین سان هفته نامه یاپراک (برگ) با سرمایه گذاری محمود دیکردم متولد شد .عملا مدیر وصاحب مجله اورهان ولی بود ودر موارد بروز مشکلات مالی هم خودش درگیر می شد .حتی یک بار پالتواش را هم برای ادامه حیات نشریه فروخت.برای چاپ آخرین شماره هم نقاشی هایی را که از عابدین دینو هدیه گرفته بود به فروش رساند .
یاپراک که اولین شماره اش ژانویه 1949با آثاری از جاهد صدقی تارانجی ،سعید فایق عباسی یانیک ،فاضل حوسنو داغلارجا وجاهد کوله بی روی دکه آمده بود تا اول می 1950 به شماره 28 رسید .
بااین مجله علاوه بر طرف شاعری اورهان از سوی تئوریک وجودش نیز رونمایی شد . او در یاپراک به بیان نظرات سیاسی اش در خصوص انتخابات پیش رو نیز پرداخت .اشعار اجتماعی رفعت و جودت نیز در آن جای ویژه ای داشتند . در همان روزها بود که آن سه باشرکت در کمپینی که برای رهایی از زندان تشکیل شده بود دست به اعتصاب غذای سه روزه زدند .
سال 1949 حکایات ملانصرالدین را به نظم کشید .وآخرین کتاب شعرش «مقابل»را به چاپ سپرد.وبا همکاری شهبال اردنیز ،هملت وتاجرونیزی شکسپیر را که چارلز لمب تخلیص وتنظیم کرده بود ترجمه کرد .
با تعطیلی یاپراک به استانبول بازگشت .ده نوامبر همان سال در سفری یک هفته ای به آنکارا داخل حفره ای افتاد که شهرداری کنده بود و مختصری از ناحیه سر زخمی شد .چهار روز بعد در منزل دوستش در استانبول شام می خورد که حالش به هم خورد و به بیمارستان منتقل شد .عروق مغزی اش خونریزی کرده بودند ولی او را تحت درمان مسمومیت با الکل قرار دادند . شاعر عصر همان روز به کما رفت و بیست دقیقه پس از یازده شب زندگی را وداع گفت .به گزارش پزشکی قانونی ضربه ای که هنگام سقوط به حفره به سرش خورده بود موجب خونریزی یکی از رگ های مغزش شده بود .
احمد حمدی تان پینار معلم ادبیات دبیرستانش که فرصت عیادتش را یافته بود واقعه را چنین توصیف کرد :هیچ وقت نمی توانم روزی را فراموش کنم که اورهان –شاگرد کلاس اول راهنمایی ام –را آخرین بار در بیمارستان جراح پاشا دیدم . نیمه عریان زیر چادر اکسیژن در حالی که به زحمت نفس می کشید و آن همه رویاهای زیبا از چشمانی که فقط سفیدیشان پیدا بود خالی می شد . هوش سرشاری که سوءتفاهم زیبایی به شعرمان بخشیده بود دیگر خودش نبود .
جنازه شاعر 36 ساله 17 نوامبر توسط دانشگاهیان ،نویسندگان وهنرمندان از مسجد بیازیت تشییع وتا سرکه چی حمل شد واز آنجا به گورستان آشیان منتقل ودفن شد . از جیب کتی که هنگام انتقال به بیمارستان به تن داشت کاغذی یافتند که دور مسواکش پیچیده بود وشعر پل رسمی عشق را رویش نوشته بود .اول فوریه سال 1951 دوستانش به یاد وخاطره او شماره ای از یاپراک را منتشر کردند که همان شعر را هم در آن جای دادند که البته قبلا هم چاپ شده بود .
از سوی مجلات وارلیک وکایناک کمپینی برای ساخت مزارش ترتیب داده شد که افراد زیادی مثل سوات تاشر وعثمان آتیلا در آن شرکت کردند .عابدین دینو طرحی برای مزار داد که نوزاد کمال اجرایش کرد .حلیم شفق گوزل سره شعر «اتوپسی» ،ارجمند بهزاد لاو شعر«ستمدیده» واوکتای رفعت شعر «مرثیه» را برایش سرودند .یوکسل پازارکایا وهلموت وادر 49 شعر برگزیده اورا به آلمانی ترجمه و ودر سال 1965 در انتشارات سورکامپ ورلاگ فرانکفورت منتشر کردند .اشعار او به انگلیسی وازبکی هم ترجمه شد. ترجمه های اورهان ولی از ژان آنوی (آنتیگونه) وژان پل سارتر (روسپی بزرگوار) که در زمان حیاتش رنگ چاپ ندیده بودند بعدها به ترتیب توسط تئاتر دولتی استانبول و تئاتر ساعت 6به اجرا درآمدند .سال 1988 از مجسمه اش در ساحل رومه لی حصار رونمایی شد .با کتابی دردست در حال نظاره تنگه بسفر و مرغ دریایی در پشت سر .
شخصیت و ظاهر اورهان ولی با اشعار و درک هنری اش در تناسب کامل بود .جمال ثریا می گوید:این فرد که عملا پایه گذار شعر جدیدمان است این بنا را نه با نوشته هایش که با دوچیز دیگر نهاد .زندگی وشعرهایش .او جریان شعر غریب را نه فقط با اشعار که با زندگی روزمره ،روابط عاطفی ،حرف هایی که پشت سرش در می آوردند ،با فیزیک و تیپ شاعری جدیدی که آفرید راه انداخت .
برادرش عدنان:اورهان هیکلی استخوانی ودست وپایی دراز داشت وسینه ای ستبر .کمی سلانه سلانه راه می رفت بادستانی سفید وخیلی ظریف ،انگشتانی کشیده وناخن هایی صورتی وگرد.جای جوش های جوانی روی صورتش مانده بود .پیشانی اش فراخ بود وچانه اش زبر .با لب هایی کلفت وگوشتی ودماغی پل دار .
دوست نویسنده اش سعید فایق عباسی یانیک اورا چنین توصیف می کند :دو پای لاغر ،یک بارانی کوتاه ، یک شال گردن زرد قناری ،صورتی مثلثی ، پشتی مثل سینه کفتری ها وصورتی که با جوش های جوانی داغان شده بود :این بود اورهان ولی.
اورهان ولی کانیک با همه راه می آمد و قلب کسی را نمی شکست .به همه احترام می گذاشت .در میان دوستانش این اسامی به چشم می خورند :ا.رفعت ،م.جودت،بدری رحمی ایوب اوغلو،س.فایق ،س.تاشر،فکرت عادل ،آگوپ آراد.ولی روزهای آخر بیشتر با صباح الدین ایوب اوغلو اخت بود .شاعری که جریان شعر غریب را نه با مکتوباتش که با شیوه مواجهه اش با زندگی توضیح می داد حتی از فیزیکش نیز در این راه کم نگذاشت . به همین خاطر است که شعرش را حاصل زندگی اش نمی دانند بلکه باور دارند که او چون اشعارش زیسته است .
شاعری اورهان ولی کانیک
زندگی شعری او به سه دوره تقسیم بندی می شود:قبل از جریان شعر غریب (41-1936) ، جریان شعر غریب (1941) ،بعد از جریان شعر غریب (1950-1941)
قبل از جریان شعر غریب
دونوع شعر کهنه ونو دارد .
اشعار کلاسیک :اولین کارهای او در مجله وارلیک (1936) منتشر شد .آن روزها دنباله رو احمد حمدی تان پینار،احمد محب دیراناس ،احمد قدسی تجر ونجیب فاضل کیسا کورک بود . که آنها خود از آنچه احمد هاشم با الهام از سمبولیست های فرانسه می نوشت بهره ها می بردند .جاهد صدقی تارانجی دیگر شاعری بود که مقلد درک ساده احمد هاشم از شعر بود ولی بر خلاف هم دوره هایش تلاش می کرد زندگی روزمره را هم وارد شعر کند .ناظم حکمت و ارجمند بهزاد لاو هم با نوآوری در فرم ومحتوا مشغول سرودن اشعار اجتماعی ،آزاد و بی وزن بودند .اشعار اولیه اورهان ولی از جهت محتوا وفرم وزبان وقالب جزو اشعار کلاسیک وکلیشه ای آن دوران تقسیم بندی می شود واو برخلاف اشعار بعدی اش از تشبیهات و صفات به روال عادات مرسوم استفاده کرده است .در این آثار که حاوی موضوعاتی چون مرگ ،طبیعت ،رویا ،زمان وعشق هستند جایی برای کنایه نیست .او که هنوز زبان خاصش را نیافته بود ، در دریافتش از شعر وساختار مصراع تحت تاثیر بودلر و در موضوع وکارکرد زبان واسلوب زیر سایه نجیب فاضل بود .
آفتاب طلوع می کند ،اوریستیس ،ابابیل،الدورادو ،گرگ و زوال از اشعار این دوره اند که روایتگر زندگی فردی تنها و بدبختند وبه بازگویی دردها ،آرزوها وعشق های او می پردازند .او در اشعار قدیمی اش بیش از خرد و واقع گرایی و جامعه گرایی به احساس ورمانتیسم وفردیت اهمیت می داد .لذا ورود او به دنیای ادبیات با تاثر از شعرای خارجی که دوستشان داشت و پیوستنش به افرادی که در ترکیه دنباله رو آنان بودند اتفاق افتاد .
اشعار نو :شاعر از سال 1937 با فاصله گرفتن از درک قدیمی از شعر شیوه جدیدی اتخاذ کرد که نوید دهنده ظهور جریان شعر غریب بود .این شعرها تا 1941 در مجلاتی چون وارلیک ، انسان ،دئوریمجی گئنجلیک(جوانان انقلابی) وپس از مرگش در وطن (1952)وپاپیروس(1967)چاپ شد .اولین نمونه های شعر غریب که بالغ بر 51 شعر می شدبیانی غلوآمیز داشت .اورهان که تصمیم داشت بافتی متفاوت با شعرآن دوره عرضه کند ابتدا اندازه و تناسب ،سپس تصویر وشاعرانگی ،خیال وزینت وبازی های ذهنی را از شعرش دور ریخت .او بااهمیت دادن به سادگی وآسان فهمی ،سنگین تر کردن کفه عقل از احساس را آغاز کرد .او ترجیح داد از کلمات مورد استفاده مردم سود ببرد .چیزی که اورا دربرابر زندگی بدبین ،کنایه زن ،ناامید وبی اعتماد نشان می داد .اکثر موضوعات اشعار جدیدش طبیعت ،انسان ،عشق ،کودکی ،جنگ ،زندگی ،مستی وگشت وگذار را دربر می گرفت.شاعر در این دوره بیشتر اشعار کوتاه سرود .به زعم نورالله آتاچ این کارها نوشته های سوررئالیست های فرانسوی و هایکوهای ژاپنی را به ذهن متبادرمی کند .او خود نیز معترف بوده که در آن سال ها با دوستانش آثار سوررئالیست ها را بسیار مطالعه می کردند .با این همه چیزهایی اورا از آنها متمایز می ساخت .مثل استفاده از علامات نقطه گذاری ،دوری از سمبل وتصویرسازی وتلاشش برای تبدیل شعر به هنری که به جای مخاطب قرار دادن گوش ،ذهن خواننده را به چالش بکشد .در برخی اشعارش ناشی گری اودرتلاش برای ایجاد فرمی جدید واضح است .اگر سطور این کارها را کنار هم بنویسیم متنی منثور به دست می آید .از آثار این دوره :بچه بد ،درخت ،پرنده وابر ،کره ،گنگستر وعصرهای یکشنبه قابل ذکرند .
جریان شعر غریب
در سال 1941 اورهان ولی با ملیح جودت واوکتای رفعت کتاب شعر «غریب» را به چاپ سپردند .به نظر می رسد دراین کتاب فرم اشعار نسبت به قبل استوارتر وتکامل یافته تر شده اند .او مقدمه را خود نوشت و دیدگاه شعری اش را عیان ساخت .این مقدمه به عنوان مانیفست شعر غریب مطرح است . اورهان ولی گفته که به واسطه درک شعری روشنفکران آن زمان ،آنها اورا عجیب وغریب در می یافتند .به همین دلیل هم نام این جریان را غریب نهادند .تولد این جریان به مثابه عکس العملی بود به درکی که قبلا از شعر وجود داشت .اورهان ورفقا آثار احمد هاشم ،اشعار اجتماعی ناظم حکمت و اشعار هجایی را رد می کردند .او در این دوره قافیه کلاسیک و وزن را به کار نگرفت .به زعم او در یک شعر واقعی وزن وقافیه چیزهای
ضروری ای نبودند .ولی با وجود کنار گذاشتن قافیه به شکلی نامنظم به هم آوایی کلمات در شعر جای داد کارکرد اساسی معنی آفرینانه ای به آنها افزود .چنان که در بررسی آثارش تکرار شوندگی آوایی کلمات ،تکرار شوندگی ترکیبات کلامی ،تکرار شوندگی زنجیروار سخن ،تکرار شوندگی ضمایر متصل وتکرار شوندگی عین عبارات را می توان دید .
خصوصیت مشترک دیگر شاعران شعر غریب انتقال طبیعت زبان محاوره ،ترکی کوچه وبازار وحتی زبان آرگو که مختص دسته های صنفی یا گروه خاصی از مردم است ،به شعرشان بود .او شاعری بود که کلماتی مثل :بی ریخت ،سیگار ،اسفناج ،راکی،هیتلر،خم رنگرزی و...را به کار برد .در شعر «کتاب سنگ قبر» کاربرد کلمه میخچه موجب بحث های فراوانی شد .این گونه بود که اورهان که هم در شعر کلاسیک و هم در شعر مردمی تسلط خوبی یافته بود ،دریافت های رمانتیک از شعر راهم از میان برمی داشت .از سویی دیگر نیز با کنار گذاشتن تشبیه واستعاره به زبانی عریان می رسید .دو نوآوری دیگر او با شعر غریب این بود که :
1-به جای انسان گرایی جهانی که به شکلی انتزاعی وارد شعر ترکی شده بود نوعی انسان گرایی قابل لمس و مشخص گذاشت .
2- اولین بار به عنوان یک شاعر به جای عادت هدف قراردادن و حمله به برخی افراد مشخص ،خود را آماج هدف گیری ها قرار داد.
اورهان در ان دوره علاوه بر اشعار شخصی ،آثار اجتماعی هم سرود .او سعی داشت مضحک بودن تنگ نظری ها وعرف وعادات قومی را با زبانی مسخره گر بیان کند .همچنین می گویند که او اندازه وتعداد هجا وکلمه را در شعر کاهش داد وسلطه زنجیره کلمات را در شعر از میان برداشت .
عکس العمل های منتقدین به این جریان وشخص اورهان ولی گاه بسیار بی رحمانه ومخرب بودند .مثلا محمت کاپلان بعدها موضعش درقبال اورا چنین توضیح داد :به رغم تمایل شدیدم به نوگرایی به هیچ نحوی نمی توانستم ولی ودوستانش را به عنوان شاعر بپذیرم .
جمیل مریچ نیز درباره اش گفت:دوست داشتنی ولی مسخره وبیچاره بود .این شعر بیش از عقاب چون پرنده ای است در قفس . پرنده ای بی تخم در قفس . نسل اورهان به سمت فتح قله های جدید نرفت .آنها شعبده بازی ودلقک بازی و چیزهای سهل الوصول را به امور پرزحمت ترجیح دادند .بال بال زدن های فکرت ،حمید وحتی هاشم در انها دیده نمی شود .یا شکوه های بی ارزش یک دانشجوی کالج است یا لطیفه ای روزنامه ای .کدام غرب ؟کدام نوآوری؟این یک ادبیات بچه گانه است .یک میکروادبیات .
یحیی کمال در رپرتاژی که سال 56 چاپ شد گفته بود :احمد هاشم ازشعر چه می فهمد؟...ناظم حکمت شاعر نیست ....خالدضیاء هیچ چیز نیست ...سعید فایق را خیلی گنده کرده اند ...اوکتای رفعت و اورهان ولی هم جاهل وعقب مانده اند ...
وبدین گونه ولی ورفقا را نیز بی نصیب نگذاشت .
یوسف ضیا ءاورتاچ در28مارس 1940 در مجله آکبابا نقد بی رحمانه ای نوشت : وزن رفت .قافیه رفت .معنی رفت .واز رذالت مصراع برجسته شعر ترکیه !! «خیلی بد شد برای سلیمان افندی » تقدیر شد .جوجه هنرمندانی که در دلهاشان آتش جهنم زبانه می کشد حنا بر دست بسته وزنگوله به پا کرده ،به رقص آمدند .دارالمعلولین ودارالمجانین هنر دست به دست هم داده در برخی صفحات سلطنت به پا کردند . ای جوانان ترک !من به تف انداختن به صورت این بی حیایی ادامه خواهم داد.
بعد از جریان شعر غریب
اودر این دوره از 1945تا50،چهار کتاب شعر منتشرکرد :ناگذشته ام(1945)،حماسه وار (1946)،تازه(1947)ومقابل(1949)
البته اشعاری در فاصله 1949 و50 نیز وجود دارند که با وفات شاعر چاپ نشدند .اشعار این دوره دودسته اند :ادامه شعر غریب ومتفاوت با آن .شاعر تحول هنری اش را در مقدمه ای که در سال 1945 بر چاپ دوم «غریب»نوشت چنین توضیح داد:آنها را 5سال قبل نوشته بودم .اگر بعد از 5سال همان ها را بگویم پس چرا زیسته ام؟
اورهان که در این دوره علاوه بر افکارش ،آثارش نیز متفاوت شده بود با فاصله گیری از بنیان فکنی به ساختن روی آورده بود وقابل رویت است که برای غنی سازی وجه زیباشناختی کارهایش درتلاش است .تغییر دیگر این که اوبا کتاب ناگذشته ام به قافیه هم روی آورد .مهم ترین وجه تمایز این دوره علاقه اورهان به شعر فولکلور بود .شعر ترانه استانبول از همان کتاب نقطه عطف این رویکرد وترانه راه شعر بلندی از کتاب حماسه وار نیز نمونه دیگری از آن است .او عناصر طنز را کمتر به کاربرد . موضوع کارهای فولکلور گونه او بیشتر احساسات شخصی بود ولی آثار اجتماعی هم به ویژه در دو کتاب آخر به چشم می خورد .عاصم بذیرچی علت پرداختن اورهان به این موضوعات را گرانی وفقری می داند که پس از جنگ جهانی دوم به قدر طبقات فرودست ،اقشار میانی وثروتمندان را نیز درگیر خود ساخته بود .غیر از آثاری که مختصات کارهای فولکلوریک را داشت در بقیه کارها کاربرد کلمات وساختار عبارات وجملات به همان شیوه مالوف ادامه یافت .تکرارشوندگی که در آثار اولیه زیاد دیده می شد در کارهای فولکلور بیشتر هم شد .ولی نزدیکی به ادبیات عامه با وفاتش ناتمام ماند .
ترجمه ها
اورهان ولی دستی هم در ترجمه شعر وداستان ونمایشنامه به ترکی داشت .اولین بار در سال 1947 مقدمه کتاب آنتولوژی شعر فرانسه راکه نشر وارلیک چاپ کرد نوشت و بیوگرافی شاعران را هم به قلم آورد . به اتفاق ملیح واوکتای کتابی در آوردندبه نام «شعرهایی از غرب» که ترجمه 6شعر از 31 شعر کار اورهان بود .در سال 1948 ،49 قصه از لافونتن را ترجمه ودر کتاب «قصه هایی از لافونتن» در نشر برادران دوغان به چاپ رساند .برخی معتقدند فلسفه وجهان بینی این دو به هم نزدیک است .چنان که اشعار روایی وبرخورد طنازانه اش با زندگی موید این عقیده اند .اورهان در فاصله 1937و41 سی هایکو از سروده های شاعر ژاپنی کی کاکو را ترجمه کرد که به تناوب در وارلیک چاپ شده و19 مارس 1946 هم در شماره ویژه شعر مجله ترجمه تحت عنوان های کای ها یکجا منتشر شدند.سال 1945 در کتاب «سه حکایت» سه قصه از گوگول به چشم می خورد .ترجمه دماغ وکالسکه کار اورهان ولی است .ترجمه تاجر ونیزی شکسپیر که پیشتر اشاره شد نیز در سال 1949 صورت گرفت.اولین نمایشنامه ای که ترجمه کرد کارمشترکی با اوکتای رفعت بود در سال 43 ازآلفرد دوموسه به نام «یک در یا باید باز باشد یابسته».سال بعد هم از همان نویسنده «باربرینا»را به ترکی برگرداند .سال 1944 سه اثر از مولیر را ترجمه کرد .آنتیگونه آنوی وروسپی بزرگوار سارتر هم که بعد از مرگش روی صحنه را دیدند .ودر نهایت 105 صفحه از 245 صفحه کتاب سگ ها وگرگ ها اثر ایرنه نمیروسکی که اجل مهلت اتمامش رانداد .دو کار ناتمام دیگرش نیز شاهزاده نخبه مولیر و نامه های برگزیده مادام دوسویتیه هستند .
آثار منثور
اورهان در 1947 قصه نویسی را شروع کرد وتا پایان عمرش شش قصه نوشت که در مجلات تانین ،داستان های برگزیده و مجلاتی که خودش درآورد چاپ شدند .او در داستان ها هم مثل شعرهایش آدم های معمولی و زندگی روزمره را موضوع قرار داد . گاه نیز به انتقاد های اجتماعی پرداخت .این قصه ها در 2012 تحت عنوان «کبابی هوشگور» در کتابی گردآمدند .اولین بار 1953 بود که کتابی تحت عنوان نوشته های منثور از او توسط نشر وارلیک منتشر شد که حاوی 21مقاله ،6قصه و7نقد بود .بعدها عاصم بذیرچی آثار منثورش را گردآوری ودر قالب کتب مختلف به چاپ سپرد . مثل دنیای ادبیات ما (1975) وتمام نوشته هایش(1982).
مضمون آثار
اورهان ولی ودوستانش معتقد بودند که هرچیزی می تواند موضوع یک شعر باشد ویکی از بزرگترین خدماتشان به شعر ترکیه نیز عمل به همین اندیشه هایشان بود .برای همین هم آدم معمولی را موضوع شعر شان قراردادند وبدین گونه راه را برای فروریختن تیپ انسان قهرمان ایده آل اشعار کلاسیک هموار ساختند .در شعر کلاسیک ،انسان موجودی بی نقص ،انتزاعی وجویای عشق است وآن گونه که در آثار نامق کمال ،توفیق فکرت ومحمت آکیف دیده می شود کسی است که برای جامعه اش مبارزه می کند .ولی در آثار اورهان ولی او یک هم وطن معمولی است که در حال دوندگی برای حل مشکلات روزمره زندگی است .چنان که سلیمان افندی ،قهرمان شعر «کتاب سنگ قبر» بزرگترین معضل موجود در زندگی را میخچه می داند .اومعتقد است که اگر هر لحظه هم ذکر نگوید گناهکار نخواهد بود و معمای هستی هم اصلا برایش وجود ندارد .اورهان در این مورد می گوید : من خواستم از روزگار مردساده دلی بگویم که زندگی اش صاف وساده گذشته است .این شعر را ننوشتم که کار عجیبی کرده باشم .قبل از چاپ هم فکر نمی کردم این قدر مورد تعجب واقع شود .
همچنین به آن هایی که اورا به خاطر وارد کردن میخچه به ادبیات مورد انتقاد قرار دادند پاسخ داد: فکر می کنم برای کسی که دلواپسی های معنوی بزرگ تری در زندگی اش ندارد ،میخچه چیز خیلی مهمی است .
انتقاد اجتماعی نیز مضمون مکرری در آثار اوبود .ولی او برخلاف اسلافش مثل نامق کمال ،ناظم حکمت و توفیق فکرت از تکنیک های کنایه وطنز بهره می برد . خردل نامه ،شعر خاردار ،برای وطن ،مجانی وشعر دنباله دار از این جمله اند که در آنها فقط روایت موقعیت رخ داده و از هیچ ایدئولوژی ای جانبداری نشده است .همین مساله نیز موجب شماتت او ومتهم شدن به بورژوا بودن شد .
اورهان ولی در اشعار بسیاری مثل :غیبت ،حرف،تهاتر،شعر منبری ،زن سابقم ،بی ملاحظه وپل رسمی عشق به موضوع عشق وجنسیت پرداخت .از سوی دیگر کودکی نیز در جریان غریب وقبل آن بسیار مورد توجهش بود .اشعار :درخت ،پرنده وابر ،رویا ورابینسون از این جمله اند .آنچه او بادریافت کودکانه نوشته نسبت به کارهای دیگرش حجم احساس بالاتری دارد .
از دیگر مضامین مورد استفاده او می توان :شوق زندگی(چه زیبا ،در کوچه که می رفتم ،هواهای دل انگیز ،یک هویی) ، جنگ (مثل ما،کره ،گنگستر) سفر (سفر ،سیاحت) را نام برد .
به نظر طلعت سعید هالمان او بود که ذوق وشوق زندگی وبودن را به شکل سیستماتیک وارد ادبیات ترکیه کرد .همچنین اورهان به همراه ندیم ویحیی کمال از معدود شاعران« استانبول »به مثابه مضمون است .
تاثیرات
اورهان ولی به عنوان طلایه دار شعر غریب الگوی بسیاری از شاعران جوان زمانه اش شد و شعرای معروف زیادی را هم متاثر ساخت .با این که دو همراهش رفعت وجودت پس از مرگ او به گونه ای دیگر از شعر روی آوردند ،تاثیر شعر غریب بر فضای ادبی ترکیه در طول دهه پنجاه ادامه داشت ودر مجلات به کارهای زیادی برمی خوردید که رونوشتی از این جریان بودند .محمت دوغان در این خصوص می گوید:اگر امضای زیر شعر ها نباشد نمی توان فهمید کدام اثر مال کیست!
جریان شعری که توسط مظفر اردوست به نام «دومین جریان نو» شهرت یافت ،عکس العملی بود به شعر غریب ،که در میان پیشروانش اسامی مثل ایلهان برک ،جمال ثریا ،ادیب جان سئور ،تورگوت اویار ،سزای کاراکوچ واجه آیهان دیده می شدند.
شعر غریب به عنوان اولین جریان نو سهم غیرقابل انکاری در تکامل شعر ترکیه با دومین جریان نو داشت .شاعران دومین جریان نو برخلاف شاعران شعر غریب به جای نوشته های قابل فهم ،به پنهان ساختن معنا وبه جای مفاهیم ملموس به انتزاع روی آوردند واز رویکرد شاعرانه ای مبتنی بر بیان تصویری وفرم گرایی دفاع کردند .برخی از پیشروان آنها در آغاز چیزهایی متاثر از شعر غریب نوشته بودند .مثل ادیب جان سئور که در اشعار ابتدایی اش از شوق زندگی می سرود .
یکی از آنها تورگوت اویار بود که پس از مهاجرت به شهر بزرگ وبه طبع آن تغییر فرهنگ ونوع روابط شعرش نیز متاثر شد .اویار در خصوص این که چگونه این تغییرات باعث خروجش از زیر تاثیر اورهان ولی شد می گوید :چیزی که مرا وادار به سرودن شعر می کرد مشاهده تغییرات پیرامونم بود .دنیایی که ناگهان شهری شده بود و لامپ های نئونی که یک هو با آنهاروبرو شدم .هتل های بزرگ واوضاعی که که خبر از سویه هایی از توسعه وتکامل می داد . دیگر نوشتن مانند اورهان ولی مرا قانع نمی کرد .
احمد اوکتای نوشته است :اورهان ولی وشعر غریب بر شعرای مختلف ،از رفعت ایلگاز تا صبحی تاشهان درجات متفاوتی از تاثیر را داشته است . به زعم او حتی زیر تصویرسازی های جاهد ایرکات نیز چیزهای زیادی از شعر غریب نهفته است . از متاثران دیگر می توان صباح الدین قدرت آکسال ،صلاح بیرسل ،بهجت نجاتی گیل ،سوات تاشر ،متین ائل اوغلو ،روشتو اونو ونجاتی جومالی را نام برد. روی بسیاری از اشعار اورهان آهنگ نهادند . آلپای ،حمیرا وبانو (آنلاتامی یوروم )،جم کاراجا واوزدمیر اردوغان (بئداوا یاشی یوروز)،لئونت یوکسل (دئدی کودو) ،تیمور سلجوق (پیرلی شیر ) وادیب آکبایرام (وسیکا لی یاریم )را خواندند .ترانه استانبول نیز که در قالب موسیقی کلاسیک ترکی عرضه شد توسط احمد اوزهان خوانده شد . موراتهان مونگان اشعار اورا با نام یک اورهان ولی غریب به شکل نمایشنامه درآورد. این نمایش تک بازیگر با بازی مشفق کنتر وکارگردانی اوغوز آرال از 1980 به این سو توسط گروه بازیگران شهر اجرا می شود .از این نمایش آلبومی نیز با صدای کنتر منتشر شده است . متین اوستون داغ سال 2002 کتابی چاپ کرد به نام «اورهان ولی وار ها» .سال 1989 تحت مدیریت رمضان اورن وبا تلاش های سونای آکین و آلگون آکوا مجله یئنی یاپراک (برگ نو) شروع به انتشار کرد .با لوگویی مشابه لوگوی مجله اورهان که در اولین شماره اش مثل شماره اول یاپراک شعر خرید وفروش او نقش بسته بود . ژانویه 2014 نیز کتابی به نام فقط دنبال تو می گردم چاپ شد که نامه هایی که اورهان به ناهید فیراتلی نوشته بود در آن گرد آمده بود .
14 نوامبر 2000 که پنجاهمین سالمرگ شاعر بود به منظور نمایش آرشیو اورهان ولی از سوی شرف اوزسوی ،«خانه شعر اورهان ولی » در بی اوغلوی استانبول گشایش یافت ،که مکانی بود برای ساماندهی فعالیت های شعری وعکاسی در این زمینه . البته این نهاد در سال 2014 تعطیل شد .
از دیگر سو ازسال 1996 در سالمرگ شاعر ،دوستداران شاعر از میدان تقسیم که گویی آنجا را خیلی دوست داشت تا مزارش در گورستان آشیان راهپیمایی می کنند . راهپیمایی اورهان ولی .
ترجمه از:ویکی پدیای ترکی وانگلیسی